متاسفانه گاها بعضی زنان در مواجهه با تنگناها، از الفاظ ناشایست به جای سخن گفتن با احترام، فحاشی و انتساب صفات منفی استفاده میکنند. انجام این اعمال، زمینه را برای بروز رفتارهای نامناسب از جانب مردان فراهم میکند. محبت و صمیمیت در کانون خانواده با شناخت و توجه به خواسته ها و انتظارات همسر (در حد امکان تامین) شکل میگیرد. برای این کار میتوان از فرد مقابل سوال کرد که آیا انتظارات و خواستههای وی برآورده شده یا خیر، ولی متاسفانه گاهی برخی زنان با وجود آگاهی نسبت به حساسیت شوهرشان، به آزار و اذیت روحی او مبادرت میورزند.
علاوه بر این، برخی زنان به طور دایم و بدون این که تفاوتهای فردی و فرصت های نابرابر افراد را مورد توجه قرار دهند، همسر خود را با همسر بستگان و یا نزدیکان مقایسه میکنند و در این شرایط فقط جنبههای منفی شوهر خود را میبینند و آن ها را برجسته میکنند، این در حالی است که بزرگنمایی مسایل جزیی موجب اذیت و آزار شوهر میشود و بنیان خانواده را متزلزل میکند، حتی اگر فرد مقابل به روی خود نیاورد.
چشم پوشی از مسایل جزیی و کم اهمیت یکی از پایههای زندگی زناشویی را تشکیل میدهد و اگر زنی نتواند در مواجهه با معضلات جزیی، عکس العمل مناسبی نشان دهد، احساس ناراحتی و فشار حاصل از آن موجب سلب آرامش و شادابی زن شده و متعاقب آن سلامت و بهداشت روان مرد را تحت تاثیر قرار میدهد. در چنین شرایطی، جو خانه نیز متشنج میشود و اگر فرزندی نیز وجود داشته باشد از شکل گیری شخصیت نرمال محروم میشود.
بدبینی و سوءظن نیز به خاطر ناآگاهی از شیوههای صحیح همسرداری شکل میگیرد و در صورتی که درمان نشود، میتواند حتی باعث ازهم پاشیدگی زندگی مشترک شود؛ در واقع بدبینی و سوء ظن که نقطه مقابل حسن ظن و اعتماد است، میتواند یکی از اختلالات روانی به شمار آید و زنانی که به این اختلال دچار میشوند، هیچوقت نمیتوانند از لحظههای شاد خود بهره مند شوند و مشکلات خود را مدیریت کنند.
خانواده در صورتی از بنایی مستحکم و روابطی سالم برخوردار میشود که هر یک از زوجین، نسبت به وظایف و نقشهای خود در زندگی شناخت کافی داشته باشد. از این رو شاید لازم باشد که زنان در وهله اول باورهای مذهبی و ارزشهای اخلاقی خود را تقویت کنند و بدانند که آزار دادن فقط به معنای آسیب جسمانی به همسر نیست و می تواند روح و روان طرف مقابل را زخمی کند.
این که مشاوران خانواده نقش چندانی در شکل گیری خانوادهها ندارند، شکل غمگین ماجراست. متاسفانه بسیاری از ما فکر میکنیم که همه چیز را میدانیم و به همه مسایل واقفیم در حالی که این طور نیست و هر کدام از ما در صورت ناآگاهی و کمک نگرفتن از مشاور، ممکن است بدترین رفتارها را با طرف مقابلمان داشته باشیم و در مواجهه با مشکلات، احساس سردرگمی کنیم.