نوروفیدبک و بیوفیدبک
نوروفیدبک و بیوفیدبک روشهایی برای درمان بیماریهای روانی در روانشناسی است.
درمان نوروفیدبک که خود بهنوعی زیر مجموعهای از بیوفیدبک شناخته شده بازخورد عصبی مغز است.
در این روش از درمان، فرد بیمار قادر است دنیای درونی مغز را به شکل امواج در درون مانیتور مشاهده کند.
به کمک الکترودی که بر روی سر بیمار قرار داده میشود امواج مغزی به سوی مانیتور هدایت شده و قابل مشاهده خواهند بود.
انگار امواج مغزی شما فضایی شبیه بازیهای کامپیوتری هستند و میتوانید آنها را تحت کنترل خود درآورید.
الگوهای مغزی شما توسط دستگاهی سنجیده میشوند اگر ایرادی نداشته باشند پردازش آنها ادامه پیدا میکند اما در جاییکه الگوهای مغزی الگوی مناسبی نباشند این روند متوقف خواهد شد.
این کار برای مغز همچون تمرینی ادامه پیدا میکند تا بتواند امواجی را ساطع کند که منطبق با الگوی مناسب باشد و منجر به عملکرد بهتری در رفتار گردد.
اینکه بسامد چه امواجی در افراد افزایش یا کاهش مییابد کاملاً به شخص و نوع مشکل او برمیگردد.
تمرین برای تغییر امواج مغزی در جهت عملکرد بهتر با این مثال بیشتر قابلدرک است: برای مثال در شرایط استرسزا و اضطرابی یاد خواهید گرفت چگونه آرامش خود را جایگزین بیقراری و بیتابی کنید.
طی دورهای که بیمار تحت درمان این شیوه قرار میگیرد پزشک معالج در کنار او مینشیند و همهچیز تحت کنترل او خواهد بود.
درمان نوروفیدبک بیشتر درباره اختلالاتی همچون بیش فعالی، استرس و اضطراب، اختلال در خواب و حتی ناتوانی یادگیری و افسردگی کاربرد دارند و بسیار تأثیرگذار خواهند بود.
و روش درمانی بیوفیدبک هم دقیقاً به همین شیوه برای درمان خیلی از مسائل جسمی و ذهنی تأثیرگذار است.
برای مثال درمان برخی مشکلات جسمی از جمله یبوست، آسم، فشارخون بالا با این روش بهخوبی قابلدرمان هستند.
نکته حائز اهمیت درباره نوروفیدبک و بیوفیدبک این است که خوشبختانه تاکنون هیچگونه عوارض و اثر منفی در ارتباط با این شیوههای درمانی گزارش نشده است.
حتی گاهی اوقات روانکاو نیاز دارد از برخی تکنیکها همچون هیپنوتیزم برای درمان مراجعین خود استفاده نماید.
در این شیوه، فرد به خواب کوتاهی فرو میرود و روانکاو حین صحبت کردن با فرد، و پاسخ گرفتن به لایههای پنهان ذهن ناخودآگاه افراد پی میبرد، گاهی چنان نیروهای قدرتمند روانی در ذهن ناخودآگاه انسان لانه کرده که خود او هم از وجود چنین نیروهایی در درونش بیخبر است.
از طرفی در علم روانکاوی این امکان به روانکاو داده میشود با دسترسی پیدا کردن به عمق ناخودآگاه افراد ارتباط بین اختلاف به وجود آمده بین ناخودآگاه و ذهن خودآگاه فرد را شناسایی کرده و از این طریق توانایی دست یافتن به بروز برخی رفتارهای ناهنجار را ریشهیابی کنند و با آگاهی بیشتری به نحوه درمان بپردازند.
به طور کلی در روانکاوی، روانکاو سعی دارد به طریق علمی به عمیقترین و دستنیافتنیترین بخش ناخودآگاه افراد دست یابد و تعارضهای آزاردهنده را مورد شناسایی قرار دهد.