کلینیک مشاوره و روانشناسی بینش نوین

ساعت کاری مرکز: شنبه تا پنج شنبه، 10 تا 21

کلینیک روانشناسی و مشاوره بینش نوین

ساعت کاری مرکز:

شنبه تا پنج شنبه : 10 – 21

آیا شما مشغول آسیب زدن به فرزند کامل خود هستید؟

فرزند کامل

من بارها و بارها درباره این موضوع از بچه‌ها و بزرگ‌سالان شنیده‌ام که به عنوان فرزند کامل، از خانواده خود برچسب خورده‌اند و چنین لقبی به آن‌ها داده‌شده است.

اکثر کودکان می‌خواهند دیگران از آن‌ها رضایت داشته باشند و به خاطر کارهای مثبتی که انجام می‌دهند دیده شوند.

با این وجود، هزینه سنگینی باید بپردازند برای اینکه در گروه بچه کامل قرار بگیرند.

این هزینه در دوران کودکی و اغلب در طول بزرگ‌سالی، مدت‌ها حتی پس از جدا شدن  بچه‌ها از خانه و سپری کردن دوران کودکی، در آن‌ها باقی می‌ماند.

بله، اکثر والدین به داشتن فرزند مورد علاقه خود اعتراف می‌کنند و این کودک اغلب موفق‌ترین و بااستعدادترین فرد است.

این بچه‌های با انگیزه، با استعداد و سخت کوش باعث می‌شوند والدینشان احساس غرور کنند که چقدر افراد تأثیرگذاری بوده‌اند.

آن‌ها اغلب با خلق‌وخوی مهربان و آرام‌تری متولد می‌شوند و نسبت به خواهر و برادرهای خود که خیلی با استعداد نیستند به یادآوری و انگیزه دادن کمتری برای انجام کارهایشان نیاز دارند.

در نگاه اول، به نظر می‌رسد کار آسانی است. و زندگی برای آن‌ها بسیار ساده‌تر است.

بیایید در اینجا فقط کمی سرعت خود را کاهش دهیم. این کودکان هزینه‌ای بابت این برتری می‌پردازند که اغلب والدین از آن غافل هستند.

 

 

هفت مشکلی که در بچه‌های به ظاهر کامل و بی نقص مشترک است

پس از خواندن این مطالب، ممکن است والدین  بخواهند مجدد درباره اینکه فرزند مورد علاقه یا کامل بودن به چه معناست فکر کنند.

اول: تلاش کردن برای اینکه به‌عنوان فرزند کامل باقی بمانید، این بچه‌ها ممکن است هرگز دنبال فعالیت‌هایی که در آن هیچ برتری ندارد نروند.

به نظر خیلی ساده است.

اگر هدف آن‌ها این است که فقط کامل بمانند، پس چرا باید در کاری که ممکن است خوش‌نامی آن‌ها را به خطر بیندازد، شرکت کنند؟

این روشی است که ممکن است تا بزرگ‌سالی آن‌ها هم دوام بیاورد و یکی از لذت‌های آدمی که، بعضی فعالیت‌ها را فقط به خاطر سرگرمی انجام می‌دهد و نه به خاطر اینکه در آن برتری داشته باشد را از او می‌گیرد.

و آن‌ها هرگز امکان انجام کاری که به آن‌ها لذت بدهد را نخواهند یافت.

 دوم: همین کودک کامل ممکن است در تنهایی و خلوت خودش رنج بکشد

این کودکان ممکن است خیلی  تمایل نداشته باشند مسائل مربوط به مشکلات روانی، مشکلات با دوستان ، مشکلات مدرسه و غیره را به اشتراک بگذارند ، زیرا احساس می‌کنند جایی برای این حرف‌ها وجود ندارد و فقط و فقط باید به برتری فکر کنند.

آن‌ها ممکن است احساس کنند که این فضای احساسی فقط باید توسط خواهران و برادران آن‌ها پر شود.

تصور کنید که چگونه باید در سکوت با چنین چیزی در چالش باشند.

 

 

سوم: بچه‌های ایدئال و قابل قبول از طرف والدین اغلب توضیح می‌دهند که به طرز دردناکی از کینه خواهران و برادران خود که اغلب با آن‌ها مقایسه می‌شوند آگاه هستند و احساس آن‌ها نسبت به خودشان را می‌دانند.

در موارد بسیاری، رابطه خواهر و برادرها را نسبت به هم منفی می‌سازد و حس بدی بین آن‌ها به وجود می‌آورد.

این خواهر و برادر ممکن است در طول دوران کودکی و بزرگ‌سالی شان  از هم دچار رنجش شوند و  از طرف خواهر و برادرهایی که کامل نیستند دلخوری پیش آید.

چهارم: با کمال تعجب، این کودکان اغلب احساس سوءتفاهم و نادیده گرفته شدن دارند.

بله، آن‌ها به موفقیت‌های زیادی دست‌یافته‌اند ، اما احساسات و درگیری‌های درونی آن‌ها چطور؟

آیا به آن‌ها پاسخی داده شده است؟

در دوران کودکی، ممکن است ناخواسته به آن‌ها یاد داده شود که خوب و آرام باشند.

این نوع پیام‌ها هرگز خبر خوبی برای آن‌ها نیست و ممکن است منجر به ایجاد مشکل در روابط در بزرگ‌سالی آن‌ها شود که مملو از انزوا و اجتناب کردن از دیگران باشد.

پنجم: برچسب زدن به فرزندان به‌عنوان فرزند کامل و بی عیب ممکن است مجموعه‌ای از رفتارهای مخرب را در پی داشته باشد.

از این گذشته، اگر کودکان یا نوجوانان احساس کنند که اجازه ندارند در مورد افکار و احساسات خود صحبت کنند، ممکن است دچار مشکلاتی از قبیل اختلالات غذا خوردن، علائم جسمانی و مسائل مختلف دیگر شوند تا از این طریق هم توجه مورد نیاز را جلب کنند و هم نیازهایشان را برآورده سازند.

لطفاً قبل از اینکه فرزندان خود را به‌عنوان فردی کامل توصیف کنید، این را در نظر داشته باشید.

صفت عالی، یک برچسب تقریباً غیرممکن برای تمام بخش‌های زندگی است نه فقط درباره فرزندان ما.

 

 

ششم: فرض کنید شما پیام اشتباهی را درباره آنچه در زندگی مهم است به فرزندان خود ارسال می‌کنید.

آیا واقعاً می‌خواهید به فرزندان خود بیاموزید که دستیابی یا رسیدن به بالاترین درجه از موفقیت و  برتر بودن،  مهم‌تر از کیفیت روابط آن‌ها و اهمیت داشتن یک فرد خوب با برخی نقاط ضعف است؟

همه افراد نیاز دارند این اجازه را داشته باشند که گاهی نقص داشته باشند و کامل نباشند.

هفتم: کودکانی که برای برتر بودن تحت فشار هستند، اغلب از والدین خود ناراضی هستند.

آیا واقعاً می‌خواهید با فرزندان خود رابطه‌ای غیر صمیمی و همراه با یک شکاف عاطفی ایجاد کنید؟

من به شدت به این موضوع شک دارم.  باز هم پیشنهاد می‌کنم به سمت چیزی که واقعی‌تر است حرکت کنید.

کمال گرایی نه مطلوب است و نه دست یافتنی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *