کتل به عنوان یکی از نظریه پردازان برجسته در حوزه هوش نظریه عاملی را مطرح می‌کند که در آن دو نوع هوش یعنی هوش متبلور و هوش سیال دیده می شود. به اعتقاد کتل هوش سیال توانایی زیربنایی استدلال می باشد که معمولا به وراثت فرد بر می‌گردد.

یعنی کتل هوش سیال را هوشی می داند که بازتابنده توانایی درک کلی روابط بوده و منشاء زیستی دارد. هوش سیال دربرگیرنده دقت ادراک، سرعت پردازش، فراخنای حافظه و استدلال استقرایی می باشد.

به اعتقاد کتل هوش متبلور شامل اطلاعات گسترده ای است که بر اساس تجارب ما در یک فرهنگ مشخص شکل می گیرد.

کتل برای سنجیدن هوش آزمونی را طراحی نمود که به فرهنگ وابسته نیست و می تواند هوش را در ابعاد مختلف خود ارزیابی نماید. این آزمون که به عنوان مقیاس هوش سیال معروف است در سه مقیاس A، B و c تدوین شده است. مقیاسی که در پیش روی شما ست مقیاس ۳ هوش فرم B می باشد. 

ویژگی های تست هوش  کتل (فرم – B)

به طور معمول این آزمون برای افراد بالاتر از دیپلم و دانشگاهیان کاربرد دارد. زمان تعیین شده برای این فرم ۱۴ دقیقه می باشد. هر فرم از چهار بخش تشکیل شده است مشتکل از ۱۳ ماده، ۱۴ ماده، ۱۳ ماده و ۱۰ ماده می باشد.

بنابراین به طور کلی ۵۰ ماده یا آیتم وجود دارد که شما باید با دقت به آن پاسخ دهید. ما فرم A را ابتدا در اختیار شما قرار دادیم تا با سازوکار این آزمون آشنا شوید.

فرم پیش رو آزمون موازی همان تست قبلی است با این تفاوت که آیتم های دیگری را شامل می شود. وجود فرم موازی برای این منظور است که دوبار تکرار کردن این تست ممکن است به علت اثر یادگیری در برآورد مقادیر به دست آمده خطا ایجاد شود.

از سوی دیگر پایین بودن شما در فرم قبلی ممکن است به دلیل عدم آشنایی، استرس یا عوامل محیطی باشد.

این فرم را در اختیار شما قرار داده ایم که پس از انجام آزمون قبلی بتوانید به راحتی و در شرایط مناسب مجددا خود را ارزیابی نمایید.

در این فرم نیز همانند فرم قبلی میزان هوش شما به طور مقایسه ای و بر اساس نمودارهای استاندارد ترسیم خواهد شد.

۱۰ طبقه هوشی بر اساس تست هوش کتل

هوش چیست؟

هوش به عنوان یک مولفه روانشناختی مهم همواره مورد توجه عموم مردم بوده است. هوش را می توان توانایی یادگیری یا درک مفاهیم جدید و دستیابی به موقعیت های مختلف دانست. برخی از روانشناسان هوش را توانایی حل مساله سازگارانه به منظور تسهیل اهداف کاربردی و رسیدن به رشد می دانند.

بنابراین می توانیم هوش را برای رسیدن به اهداف مان در زندگی ضروری بدانیم. اهمیت هوش باعث شده است که دانشمندان زیادی تلاش نمایند تا این مفهوم را در چارچوب علمی تعریف کنند.

در اوایل قرن بیستم آلفرد بینه توانایی های شناختی را به عنوان هوش در نظر گرفته و آزمونی برای سنجش آن تدوین نمود. پس از آن بود که ترمن و وکسلر تلاش نمودند تا آزمون های جدیدتر و جامعی را برای سنجش هوش طراحی نمایند.

با اینکه بسیاری از آزمون های هوشی طراحی شده توسط پژوهشگران به عنوان مرجع در مراکز مختلف مورد استفاده قرار می گیرد اما باید دانست که هوش نمی تواند مفهومی تک بعدی در نظر گرفته شود.

تجارب بسیاری از ما در رابطه با انسان های موفق نشان می دهد که نمی توان صرفا هوش را یک چیز مشخص در نظر گرفت.

به همین دلیل است که نظریه های جامع تری در دنیا برای هوش رواج یافته است که نشان می دهد هوش جنبه های فراوانی دارد.  یکی از مهمترین این نظریه ها متعلق به گاردنر است که هوش چندگانه را معرفی می کند. 

تست هوش چندگانه گاردنر

در نظریه هوش چندگانه گاردنر اعتقاد بر این است که هر فرد می تواند ظرفیت انواع هوش را داشته باشد. به اعتقاد او استفاده از تست های هوش تک بعدی تنها بخشی از هوش را می سنجد و نمی تواند ملاکی برای همه ابعاد هوش فرد باشد.

وی ۹ نوع هوش را تعریف نموده است که پایین بودن در یکی از این موارد دلیلی برای پایین بودن بعد دیگر نیست. برای مثال ممکن است فردی در هوش منطقی ریاضی عملکرد بالایی داشته باشد اما هوش موسیقیایی در وی پایین باشد. در زیر ابعاد هوش را به طور مختصر از دیدگاه گاردنر توضیح می دهیم: 

۱- هوش کلامی زبانی: این نوع هوش به توانایی استفاده از زبان و کلمات اشاره دارد.
۲- هوش ریاضی: این نوع هوش به توانایی استدلال، منطق و کار با اعداد اشاره دارد.
۳- هوش فضایی: این نوع هوش به توانایی درک پدیده های دیداری و تفکر با تصاویر یا تصویر سازی ذهنی اشاره دارد.
۴- هوش موسیقیایی: این نوع هوش به توانایی تولید موسیقی و درک آن اشاره دارد.
۵- هوش جنبشی-حرکتی: این نوع هوش به توانایی کنترل تنظیم بدن به هنگام حرکات اشاره دارد.
۶- هوش درون فردی: این نوع هوش به درک و شناخت مسائل از نگاه یا نگرش دیگران اشاره دارد.
۷- هوش میان فردی: این نوع هوش به علاقه افراد برای  کارهای گروهی و لذت بردن از در کنار دیگران بودن اشاره دارد.
۸- هوش طبیعت گرا: این نوع هوش به توانایی درک و دقت به مسائل محیطی و طبیعی اشاره دارد.
۹- هوش وجودی: این توانایی به توجه به مسائل هستی شناختی و معنوی و درک آن اشاره دارد.