وقتی فرزند ما به اختلال وسواس فکری و رفتاری مبتلا است – بخش دوم
در ادامه مقاله گذشته به بررسی اختلال وسواس رفتاری ( وسواس جبری) که به اختصار به آن OCD گفته میشود، در کودکان، میپردازیم.
در بخش اول به شرح اختلال و نشانگان فکری آن پرداختیم، در این بخش میخواهیم نشانگان رفتاری را مورد بررسی قرار دهیم.
لطفاً به این موارد به دقت توجه کنید. یادمان باشد که کودکان معمولاً نسبت به این مشکلات آگاه نیستند یا در صورت آگاهی، به سختی آنها را با والدین مطرح میکنند.
بنابراین بهتر است والدین حواسشان به این نشانگان باشد.
اعمال وسواسی یا رفتاری وسواسی
اول: شستشو و تمیز کردن – شستن دستها تا جائیکه که قرمز و لکه دار شوند. مسواک زدن تا هنگام خونریزی کردن لثه.
دوم: چک کردن کارها – برگشتن برای بررسی قفل شدن درب بیش از یک بار.
سوم: تقارن داشتن – نیاز دارید جوراب را طوری بپوشید که در هر پا دقیقاً یک اندازه و متقارن باشند.
تنظیم اندازه هر سر آستین، دقیقاً برابر با هم و یک اندازه باشند .
چهارم: شمارش – شمارش گامها هنگام راه رفتن ؛ اصرار بر انجام یک کار چند بار مشخص.
پنجم: تکرار و انجام مجدد یک کار – انجام یک کار بدون اختیار، به طور مکرر تا زمانی که”احساس خوبی داشته باشد” .
انجام مجدد کاری که قبلاً به طور قابل قبولی انجام شده است، مانند پاک کردن حروف در صفحه تا زمانی که مقاله کامل پاک شود.
ششم: – جمعآوری و انباشته کردن – مخفی کردن غذا در زیر تخت خواب؛ مثال دیگر اینکه، از دور ریختن قوطیهای نوشابه یا بستهبندی آدامس امتناع میکنند.
هفتم: دعا کردن – تکرار بیش از حد در نماز خواندن و مناجات های طولانی و تکراری.
البته بسیاری از ما، در مقطعی از زمان یا به طور مداوم، درگیر یک یا حتی چند مورد از وسواس یا کارهای اجباری فوق میشویم.
به عنوان مثال، در یک صبح پر استرس، اینکه بررسی کنید آیا درب ورودی را دو بار قفل کردهاید یا خیر غیرعادی به نظر نمیرسد.
شما ممکن است روزنامهها یا مجلات قدیمی را نگه دارید، با وجود اینکه گاهی ممکن است دیگران این کار شما را گزاف و بیهوده بدانند.
ما اگر متوجه شدید که کودک شما در طی چند هفته به چندین مورد از این فعالیتها مشغول است، او را با دقت مشاهده کنید تا علائم زیر را نشان دهد، این ممکن است نشاندهنده وجود یک رفتار وسواسی واقعی و احتمالاً نشانهای از این بیماری باشد.
– تنش و استرس
– کمبود خواب
– افسردگی یا شرمندگی
– هراس داشتن
– انجام کارهای روزمره به کندی، مانند لباس پوشیدن صبح یا آماده شدن برای خواب.
– نیاز به هیجان و استرس برای رفتار پر مشغله.
– مشکلات تحصیلی، از جمله کند بودن در انجام کارهای آسان.
– مشکلات رفتاری مانند از کوره در رفتن و خشمگین شدن وقتی از آنها در مورد خواستهها و یا تشریفات عجیب و غریب سؤال میشود (دقیقاً مانند زمانی که احتیاج به مسئله تقارن در انجام کارها از خود نشان میدهند).
– مشکلات اجتماعی یا تمایل به تنها بودن به مدت طولانی .
– درگیری خانوادگی بر سر مسائل جزئی و پیش پا افتاده، مانند نحوه چیدن میز.
بدیهی است که بسیاری از کودکان دارای افکاری خرافاتی هستند.
(اجتناب از راه رفتن بر روی پیاده رو ترک خورده، پوشیدن تیشرتی که روی آن نوشته شده خوش شانس)،
وسواس (جمع آوری کارتهای بیسبال، گروههای موسیقی)
و انجام رفتارهای بیاختیار (با موی سر ور رفتن، ناخن جویدن)
و بسیاری از موارد فوق در خیلی از کودکان که دچار اختلال وسواس فکری و عملی نیستند هم ممکن است بروز پیدا کند حتی به دلایل خیلی نامعلوم.
آنچه شما به دنبال آن هستید علائم رفتارهای وسواسی در کودکی است که به نظر میرسد ذهن او را بسیار درگیر کرده است.
کمک گرفتن
اگر فکر میکنید درگیر موضوعی هستید با کودک خود صحبت کنید – ممکن است به شما تسلی داده و مشتاقانه بگوید که چه خبر است.
در غیر این صورت، با توجه به واکنش وی، اطلاعاتی را از عکسالعمل های او به دست میآورید که به شما میگوید وقت آن رسیده که از کسی کمک بگیرید.
طبق گفته چانسکی، آنچه شما میخواهید یک روان درمانگر است که متخصص درمان اختلال وسواس فکری و عملی در کودکان به شمار میرود.
اگرچه ممکن است در نهایت بخواهید در مورد این بیماری و یا حتی درباره یک داروی ضد افسردگی با روانپزشک هم صحبت کنید.
درمانگرمی تواند در تصمیمگیری درست به شما کمک کند. از این لحاظ که برای درمان اختلال وسواس فکری و عملی در کودکان همیشه تجویز دارو ضروری نیست.
به خاطر داشته باشید که هیچ کس مقصر نیست
باید بدانید و باور داشته باشید که فرزندتان قصد ندارد با رفتارهای وسواسی خود باعث عصبانی شدن شما شود، هر چقدر هم رفتارش آزار دهنده باشد مهم نیست.
کمکی از دست او بر نمیآید. اختلال وسواس فکری و عملی یک اشکال بیوشیمیایی مغزی است، نه روانی، و به احتمال زیاد این رفتارها حتی بیشتر از اینکه کودک شما را آزار دهند، برای شما آزاردهنده خواهند بود.
اختلال وسواس فکری و عملی، هیچ ارتباطی با میزان مهارتهای شما در رابطه با تربیت فرزندتان ندارد، اختلال روانی یا روان رنجوری یک شخص، چیزی بیش از آبله مرغان یا آنفولانزا نیست.
اگرچه پذیرش این امر مخصوصاً برای والدین بسیار مشکل است، چرا که آنها به طور غریزی هر کاری از دستشان بر میآید را برای تسکین درد کودک خود انجام میدهند، این را هم میدانید که، با شریک شدن در انجام رفتارهای وسواسی فرزندتان کمکی به آنها نخواهید کرد.
بهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که با مشاوره کودک به فرزندتان کمک کنید تا رفتارهای وسواسی خود را متوقف سازد.