با مشاوران روانشناس مرکز مشاوره بینش نوین در کنار شما هستیم.
- هیچ آیندهای را نمیتوانم تصور کنم، و هیچ راهحلی برای مشکلاتم وجود ندارد
- افسردگی یعنی عدم تمایل به زندگی کردن و عدم توانایی برای مردن
افسردگی باعث میشود که برنامهریزیهای زیادی داشته باشم اما هیچ کاری انجام ندهم
- افسردگی مانند خفه شدن در آب میماند
- افسردگی به من اجازه نمیدهد آینده خود را بسازم
- افسردگی مانند زندگی در جهنم است
افسردگی سبب میشودکه دوست نداشته باشم با کسی حرف بزنم و این تنهایی من را بیشتر میکند
- افسردگی باعث شده خودم را فراموش کنم
- همه چیز طعم، عطر و معنای خودشان را از دست دادهاند
- افسرده بودن مانند زندگی در مه دائمی و غلیظ است که هیچچیزی نمیتوان در آن دید
افسردگی یعنی سیاهی مطلق، هیچچیز دیده نمیشود، انگار در اتاقی زندانی هستم.
- احساس سرخوردگی شدیدی دارم
- انگار درونم بیحس شده، هیچچیزی وجود ندارد
- دائماً در ترس و ناامیدی شدیدی به سر میبرم، دائماً از خود میپرسم؛ آخرش که چی؟
- افسردگی نوعی سکوت است. انزوا در اتاقی پر از افراد مختلفی که از کنار من عبور میکنند
- انگار روحی هستم که به این جهان تعلق ندارم
افسانههای احمقانه در مورد اختلالات روانی
شما میتوانید اختلال روانی را ببینید
شاید یک نفر در کنار شما اضطراب بالایی داشته باشد اما خود را با اعتماد به نفس نشان دهد
اختلالات روانی ناشی از ضعف است
مشکلات روانی انسانی ارتباط به اراده یا ضعف ندارد
مشکل روانی یک جور بهانه است
بعضی روزها نشانگان اختلال واقعاً حال افراد را بد میکند و هیچ بهانهای در کار نیست
افسردگی هیچ تفاوتی با غم ندارد
افسردگی نوعی اختلال روانی به شمار میرود در حالی که غم یک هیجان است و تجربه آن به رشد ساختار روانی ما کمک میکند
شما میتواند در یک چشم برهم زدن خود را از شر اختلال روانی خلاص کنید
اختلالات روانی بسیار پیچیدهتر از آن چیزی که شما فکر میکنید هستند و گاهی اوقات درمان آنها به زمان زیادی نیاز دارد
افراد مبتلا به اختلالات روانی تنبل هستند
افسردگی سبب ایجاد رخوت بدنی میشود، به نوعی که فرد حتی دوست ندارد از تختخواب خارج شود، این مسئله با تنبلی متفاوت است
تو انتخاب کردی که بیمار باشی
اختلالات روانی به دلیل مسائل ژنتیکی، فرهنگی، خانوادگی، اجتماعی و یادگیریهای دوران کودک ایجاد میشود
انجام چه کارهایی در یک اپیزود افسردگی تقریباً غیرممکن است
- دوش گرفتن
- شانه کردن مو
- غذا خوردن
- از تخت خارج شدن
- ادای لبخند زدن را در آوردن
- سر کار رفتن
- خوابیدن
- کمک خواستن
- رفتن به رویدادهای اجتماعی
- انجام خریدهای خانه
- قدم زدن
- آشپزی
- دنبال کردن یک گفتگو
- کنار گذاشتن افکار منفی
- لباس عوض کردن
- اصلاح صورت
- ظرف شستن
- بیرون رفتن
- توجه و مراقبت از دیگران
- مسواک زدن
- برنامهریزی
- انجام تکالیف روزانه
- اتخاذ تصمیم (حتی کوچک)
جمله الآن خستهام زمانی که افسرده هستید، دقیقاً چه معنایی دارد
- خستهام از اینکه باری روی دوش دیگران باشم
- در ذهنم یک جنگ وحشتناک و بیست و چهار ساعته جریان دارد
- خستهام از اینکه از هیچچیزی لذت نمیبرم
- خستهام از اینکه کسی درکم نمیکند
از دست افسردگی دیگر خسته شدهام
- از اینکه انجام کارهای حتی ساده مانند حمام رفتن، این قدر برایم سخت است خسته شدهام
- خستهام از این احساس بیارزشی
- خستهام از اینکه احساس میکنم یک جا گیر افتادهام
- خستهام از اینکه خاطرات گذشته دست از سرم بر نمیدارند
- خستهام از اینکه نمیتوانم خودم را ببخشم
- خستهام از این همه خندههای الکی
- خستهام که دائماً باید حال بدم را برای دیگران توضیح بدهم
- خستهام از اینکه این قدر خوابم تغییر میکند
- خستهام از اینکه تنهایی من را رها نمیکند
باور کنید گاهی اوقات مشکل روانی انسان میتواند کاملاً خود را پنهان کند
- ممکن است در حالی که اضطراب بالایی دارید خود را با اعتماد به نفس نشان دهید
- میتوانید برای دیگران سخنرانی انگیزشی انجام دهید در حالی که خود احساس بیارزشی میکنید
- ممکن است دچار حمله پانیک بشوید اما چند دقیقه بعد روی صحنه بروید
- ممکن است بخندید و افسرده باشید
- ممکن است بگویید که سرتان خیلی شلوغ است در حالی که آن قدر حالتان بد است که نمیخواهید دست به هیچ کاری بزنید
- ممکن است جوری رفتار کنید که انگار همه چیز در زندگی شما وجود دارد اما در درونتان احساس پوچی داشته باشید
- ممکن است مهمانی بزرگی بگیرید اما از همه بیشتر احساس تنهایی داشته باشید
- ممکن است در حالی که اشک در چشمانتان جمع شده به کسی تکست بدهید که حالتان کاملاً خوب است
- ممکن است همیشه در کنار دیگران باشید در حالی که در لحظات سختی کمکی به شما نرسد
چیزهایی که حتماً به خاطرشان باید به خودتان تبریک بگویید (در هنگام تجربه افسردگی)
- شانه کردن موهای سر
- خارج شدن از تختخواب
- انجام دادن برنامهای روزانه
- قدم زدن
- انجام خرید خانه
- آشپزی
- مرتب کردن تختخواب
- شستن ظرفها
- مراقبت از خود
- شستن لباسها
- سر وقت خوابیدن
- مسافرت
- تحسین خود
- اصلاح صورت
- دوش گرفتن
- مسواک زدن
- از خانه بیرون رفتن
- صحبت کردن با دوستان
- عوض کردن لباس
- پاسخ دادن پیامها
چرا افسردگی سبب میشود که افراد بخواهند خود را منزوی کنند
- بتوانند تجربیات هیجانی پیچیده درونی خود را تحمل کنند
- میخواهند از شما در مقابل حال بد خودشان مراقبت کنند
- آنها به محیطهای اجتماعی بیش از حد حساس میشوند
- تا بتوانند با نشانگان اختلال مواجه شوند
- آنها برای فعال شدن به زمان نیاز دارند
- کاملاً احساس خستگی دارند
- آنها نمیخواهند شما آنها را دز آن حال ببینید
- آنها خود را بیارزش میپندارند
- به مکان امنی نیاز دارند
- میترسند که در جمع، خجالتزده شوند
- نمیخواهند رنج آنها برای شما دردسر شود
- فشار بسیار زیادی را تحمل میکنند
- از قضاوت میترسند
- هیچ چیزی آنها را خوشحال نمیکند
- آنها نمیخواهند شما را ناامید کنند
چیزهایی که ما میخواهیم از بین ببریم تا از شر حال بد خلاص شویم
- احساس بیارزشی
- بخش دردناک زندگی
- رنجی که در این لحظه تحمل میکنید
- احساس گیر افتادن در افکار منفی
- احساس تنهایی
- کابوس
- احساس دردسر بودن
- احساس ناامیدی
- نفرت از خود
- درد ناشی از دل شکستگی
- مشکلات مالی
- سوگ
- فشار ناشی از انتظارات دیگران
مثالهایی که نشان میدهد اختلالات روانی در زندگی روزمره چگونه خود را نشان میدهند
- تقلا کردن در رختخواب برای خوابیدن
- کنسل کردن برنامه و قرارها در آخرین لحظه
- احساس اینکه انگار شما زنده هستید اما زندگی نمیکنید
- فلاش بک، به خاطرات تلخ گذشته
ترس از اگر تجربیات سخت خود را با دیگران به اشتراک بگذارید آنها شما را ترک میکنند - تغییرات خلقی که میتوانند از چند ساعت تا چند روز ادامه داشته باشند
- عصبانی شدن سر چیزهای کوچک
- منزوی کردن خود برای محافظت از دیگران
- درگیر شدن در فعالیتهای پرخطر
- سرزنش شدید خود
- انتقاد از خود به خاطر هر مسئلهای که اتفاق میافتد
- غذا خوردن بسیار زیاد یا کم خوردن
- گریه کردن زیاد و گاهی اوقات یهویی
- انزوای اجتماعی
- باور دارید که برای دیگران دردسر هستید
- احساس گناه شدید برای هر چیزی که اتفاق میافتد
افکار رایج بیماران افسرده
- من دوستداشتنی نیستم
- بهتر نمیشوم
- بیارزش هستم
- برای دیگران دردسر هستم
- هیچ کس من را درک نمیکند
- به اندازه کافی خوب نیستم
- به خاطر اینکه ضعیف هستم نمیتوانم کارهایم را انجام دهم
- همیشه اوضاع همین طور خواهد بود
- هیچوقت دیگر شادی را تجربه نمیکنم
- از خودم متنفرم
- نبودنم برای خانواده بهتر از بودنم است
- آدم بدی هستم
- من یک شکست به تمام معنا هستم
- به اندازه کافی قوی نیستم
- همه از من بهترند
چرا افراد مضطرب، برنامههایشان را در آخرین لحظه کنسل میکنند
- نشانگان اضطراب افزایش پیداکرده
- از اینکه تظاهر میکنند که حالشان خوب است، دچار فرسایش و خستگی شدهاند
- نگران هستند که شاید حالشان خیلی بد شود
- تحت فشار شدیدی هستند
- به محیط بسیار حساس هستند
- به سختی میتوانند تمرکز کنند
- تحت فشار هستند و نمیخواهند برای شما دردسر درست کنند
- احساس میکنند از دنیای اطرافشان جدا شدهاند
- به شدت تحریکپذیرند و نیاز به محل امنی دارند
- دچار حمله پانیک شدهاند
- نگران هستند که نتوانند به انتظارات شما برسند
- نمیخواهند که نگران اضطرابشان باشید
- به سختی میتوانند حرفهای شما را متوجه شوند زیرا ذهنشان بسیار آشفته است
- از قضاوت شما هراسانند
چیزهایی که میتواند در دوران افسردگی به ما کمک کند
- داشتن و بازی کردن با حیوان خانگی
- تماشای سریال مورد علاقه
- نوشیدن نوشیدنی مورد علاقه
- تکرار جملات مثبت و نوازشی
- دوش گرفتن
- تمرینات ساده ذهن آگاهی
- خوردن غذای مورد علاقه
- مسافرت (حتی خارج شدن نصفه روزه از شهر)
- گوش دادن به موسیقی مورد علاقه
- قدم زدن
- خواندن جملات مثبتی که دوستانتان برای شما میفرستند
- تمیز کردن اتاق
- گریه کردن
- یادآوری به خود که این درد موقتی است
- بیرون رفتن از خانه
- ابراز خلاقانه خود (مثلاً نقاشی کردن)
- کمک خواستن از دیگری
چگونه باید بفهمیم که افسردگی دارد جای خود را باز میکند
- او از همیشه ساکتتر است
- از جمله خیلی خسته هستم، زیاد استفاده میکند
- اشتهای خودش را از دست داده
- خیلی زیاد به زمین نگاه میکند
- دائماً میخواهد که تنها باشد
- برای لحظهای کوتاه لبخند میزند و دوباره به فکر فرو میرود
- تلاش میکند تا در گفتگو نقش داشته باشد
- از نظر عاطفی فاصله گیر تر میشود
- تغییرات خلقی زیادی دارد
- برای آینده برنامهریزی نمیکند
- به سختی میتواند تمرکز کند
- پاسخهایشان کوتاهتر از همیشه است
- چیزهای کوچک هم اعصابشان را به هم میریزد
چرا حمام رفتن این قدر برای بیمار افسرده دشوار است
- احساس میکند که آن قدر برای تمیز بودن ارزشمند نیست
- تحت فشار شدید
- احساس بیارزشی
- به سختی میتواند از تخت خارج شود
- انرژی او بسیار کم است
- هنگام دوش گرفتن، افکار منفی به ذهن او حملهور میشوند
- بیشتر خسته میشود
تنهایی شبیه چیست
- در محاصره عزیزانی بودن که نمیتوانند درک کنند چه اتفاقی برای شما میافتد
- تنها ماند در اتاق و خیره شدن به دیوارهای سفید
- احساس میکنید دیگران در مورد شما همیشه دچار سو تفاهم هستند
- سوگواری برای کسی که دیگر پیش شما نیست
- احساس میکنید که به خاطر شرایط بدتان قضاوت میشوید
- با حال بد شوخی میکنید
- دائماً دل تنگ کسی میشوید که شما را ترک کرده
- بین دنیای درونی و بیرونی شما، فاصله بسیاری وجود دارد
نشانههای خطرناک فردی که ممکن است مرتکب خودکشی شود
- افزایش مصرف الکل یا مواد مخدر
- صحبت کردن در مورد تمایل به مرگ
- صحبت کردن در مورد مسائل وجودی ( چه دلیلی برای زنده بودن وجود دارد؟(
- صحبت کردن به نوعی که انگار دیگران بدون او راحتتر زندگی میکنند
- انزوا اجتماعی شدید و ناگهانی
- به خود آسیب میزند
- تغییرات خلقی شدید
- صحبت کردن در مورد روشهای مردن / یا خودکشی کردن
- صحبت کردن در مورد اینکه باری بر دوش دیگران است
- صحبت کردن در مورد اینکه نمیدانم چقدر دیگر میتوانم ادامه دهم
- سوگواری شدید و دائمی
- میگوید که هیچ راهی برای خلاص شدن از این درد وجود ندارد
- رفتار غیرمسئولانه
- تلاش برای یافتن معنا در زندگی
- نگاه ناامیدانه به آینده
- احساس میکند که در این زندگی گیر افتاده است
- دائماً میگوید که از خودش متنفر است
- نمیتواند به خاطر اشتباهی که مرتکب شده خود را ببخشد
دلایل رایج اضطراب اجتماعی چیست
- ملاقات با افراد جدید
- ایستادن در صف و سفارش دادن
- غذا خوردن در جمع
- صحبت کردن در جمع
- صحبت کردن با تلفن در فضای ساکت
- رقصیدن در مهمانی
- عطسه یا سرفه کردن در جمع
- زمانی که در جمع کسی با او تماس میگیرد
- محیط شلوغ
- کار تیمی
- امتحان دادن
- در جلسه با صدای بلند صحبت کردن
- صحبت کردن با دیگران از جایگاه قدرت
- هنگامی که مورد انتقاد قرار میگیرد
- هنگامیکه کسی با او شوخی میکند
- زمانی که در محل کار کسی بتواند صفحه مانیتور او را ببیند
- روی صحنه حاضر شدن
- زمانی که در کانون توجه قرار میگیرد
چرا این قدر بیماران افسرده احساس خستگی دارند
- ذهنیت؛ دوستداشتنی نیستم
- ناامیدی
- بیخوابی
- احساس میکند که درک نمیشود
- سوگ
- افکار مربوط به خودکشی
- مشکلات گوارشی
- احساس بیارزشی
- عوارض جانبی دارو
- مسئولیتهایی که روی هم تلنبار شده است
- ترومایی که از گذشته باقیمانده
- تلاش برای لبخند زدن (لبخند الکی)
- ناتوانی در به اشتراک گذاشتن تجربیات دردناک
- مشکلات مربوط به خود انگاره
- ذهنیت؛ به اندازه کافی خوب نیستم
- احساس گیر افتادگی
- مشکلات در خواب
- رنج
- قضاوت دیگران
- ذهنیت؛ من یک بازنده تمامعیار هستم
- فشار شدید
- خستگی
- بیحسی
- کاهش میل جنسی
- سردرد
- تغییرات اشتها
- تنهایی
- مشکل تمرکز
- تلاش برای خاموش کردن ذهنی که بیست و چهار ساعته فعالیت میکند
- تغییرات وزن
- مشکل حافظه
- ناتوانی در یافتن راهی برای پایان دادن به رنج
- ناتوانی در لذت بردن
اضطراب چه نشانههای در بدن ما دارد
- ضربان قلب بالا
- سردرد
- لرزش بدنی
- دل درد (دل پیچه)
- خستگی
- قرمز شدن صورت
- سخت شدن تنفس
- تغییر اشتها
- عرق کردن
- حالت تهوع
- درد عضلانی
- افزایش فشارخون
- سرگیجه
- مشکل خواب
- درد ناحیه قفسه سینه