تکامل صداقت در انسان – اهمیت صداقت در زندگی – هنر زندگی
به عنوان کسی که درباره موضوع،” فریب دادن دیگران برای امرار معاش” مطالعاتی داشتم.
اغلب این سؤال را از خود میپرسم، اینکه چرا به نظر میرسد بعضی افراد زیاد دروغ میگویند.
به نظرم سؤال منصفانهای است. همه ما میتوانیم بلافاصله مثالهایی از، سیاستمداران دروغ گو، تاجران فاسد، عاشقان دروغین و همکاران دغلباز را به یاد آوریم. این فریبکاران توجه ما را به خود جلب میکنند، زیرا عدم صداقت آنها به شکل غیرعادی و خارج از هنجارهای جامعه است. ما احساس خوشبختی میکنیم که این دروغگویان بزرگ، بندرت در جامعه دیده میشوند، بیشتر افراد در جوامع ما درست مثل خود ما، صادقانه رفتار میکنند. اما نه برای مدت طولانی. سؤال دیگری به ذهنم خطور کرد، اینکه چرا اکثر مردم این قدر صادق هستند؟
مطمئناً، دروغگویان بزرگی وجود دارد، اما اکثر مردم، بیشتر اوقات صادق هستند، حتی اگر صادق هم نباشند ممکن است بتوان به آنها کمک کرد که در این مورد موفق باشند. به راستی چرا، هنگامی که دروغ و فریب اغلب اوقات این امکان را به شخص میدهد تا مزیتی را به دست آورد. صداقت از ویژگیهای اصلی سرشت انسان است؟ تمایل به صداقت داشتن در برابر اطرافیانمان به قدری فراگیر و گسترده به نظر میرسد که گویی همانند گرایش به روانشناسی انسان، به همراه اجتماعی بودن، کنجکاوی، زبان و سایر صفات تقریباً جهانی، شکل
میگیرد. محققان اخیراً کشف این سؤال را از منظر تکامل مورد بحث و بررسی قرار دادهاند.
شما عزیزان می توانید برای مشاوره ی آنلاین یا حضوری با مشاورین کلینیک بینش نوین با شماره ی ۰۲۱-۲۲۵۳۹۱۸۶ تماس حاصل فرمائید.
اهداف رقابتی – اهمیت صداقت در زندگی – هنر زندگی
افراد هنگام تعامل و معاشرت با یکدیگر، غالباً اهداف متضاد با یکدیگر دارند. هنگام خرید اتومبیل، فروشنده و مشتری یک هدف مشترک دارند که معامله را تسهیل میکند، اما اهداف فرعی هم وجود دارند، که کاملاً مخالف هم هستند. فروشنده میخواهد ماشین را با قیمت بالاتری بفروشد و در مقابل مشتری خواهان این است که ماشین را با قیمت پایین تری خریداری کند. به همین ترتیب، میتوانیم این اهداف متضاد را در روابط عاشقانه، با هر یک از شرکا، در اولویت قرار دادن برخی اهداف مانند ازدواج، بچهدار شدن، خرید ماشین جدید و غیره، ببینیم که ممکن است با اهداف شریک زندگی دیگر در تعارض باشد. به محض بروز تعارض منافع، هر شخص ممکن است ترکیبی از استراتژی ها را برای محافظت از منافع خود استفاده کند. آنها مذاکره میکنند، بحث میکنند، التماس میکنند، مبادله میکنند، شریک میشوند، میجنگند، می روند، سازش میکنند.
یکی از این راهکارها فریب دادن است. اگر سیلویا میخواهد با کسی رابطه برقرار کند، اما همسرش اصرار به تک همسری دارد، سیلویا میتواند دروغ بگوید و بگوید که شب را با دوستان خود میگذراند. به همین ترتیب، اگر جان میخواهد یک روز کاری را مرخصی داشته باشد، و رئیس او میخواهد که او کار کند، جان میتواند به راحتی دروغ بگوید که بیمار است. وقتی این منافع با منافع دیگری در تضاد باشد، مردم میتوانند از فریب برای دستیابی به برتری در منافع خود استفاده کنند.
صداقت طبیعی – اهمیت صداقت در زندگی – هنر زندگی
اما مشخص میشود که بیشتر مردم صادق هستند. در برخی از مطالعاتم دریافتهام که، اکثر مردم بندرت درباره دروغ گفتن گزارش میدهند، حتی در صورت دروغ گفتن، احتمال جدی برای گرفتار شدن وجود ندارد.
در مطالعات آزمایشگاهی درباره فریب، افراد تمایل دارند صادقانه عملکرد خود را در مورد کارشان گزارش دهند، در حالی که دروغ گفتن برای آنها سود مالی بیشتری دارد. حتی آنهایی که دروغ میگویند تمایل دارند که این کار را به طریقی انجام دهند که نتوانند مزیت مالی خود را به حداکثر برسانند. حتی گیجکنندهتر، افرادی هستند که در واقع انرژی بیشتری برای این بازی میگذارند، گاهی دروغ میگویند تا کمتر از آنچه در واقعیت بودند موفق باشند. پس چرا وقتی انگیزههای مالی واضحی برای دروغ گفتن وجود دارد، مردم رفتارهای اجتماعی پسندانه
دارند؟ برخی از محققان استدلال میکنند که ما انسانها، چه برای دیگران و چه برای خود، اولویتهای اجتماعی را متحول کردهایم. ما برای همکاری کردن با یکدیگر تکامل یافتهایم. چرا به نظر میرسد که تمایلات ماکیاولی، همان قدرتی که ما را به سوی اهدافمان پیش میبرد ( تمایل به سوءاستفاده، دستکاری و فریب دیگران ، برای دستیابی به اهداف خودمان) تمایلات اجتماعی پسند داشته باشیم؟ نظریه تکاملی اینگونه به این بحث میپردازد که رویکرد صادقانه رفتار کردن باید از مزایای قابل توافقی برخوردار باشد. یعنی، صادقانه رفتار کردن،
از نظر اجتماعی، باید در نهایت منافع بیشتری نسبت به رویکرد ماکیاولیس برای فرد به همراه داشته باشد.
همکاری و بقا – اهمیت صداقت در زندگی – هنر زندگی
به نظر میرسد راه درک این معما در میزان قدرت همکاری باشد. انسان گونهای از موجودات اجتماعی است.
شواهد کاملاً قانعکنندهای وجود دارد که نشان میدهد انسانها بدون همکاری کردن با یکدیگر، احتمال بقا و پیشرفت کمتری خواهند داشت. با مطالعه این موضوع که زندگی انسان به گونهای است که اصلیترین روش معیشت آنها تغذیه مستقیم از گیاهان خوراکی و شکار حیوانات در حیات وحش است. ، متخصصین در زمینه انسانشناسی و روانشناسان تکاملی دریافتهاند که نیاکان ما در عصر حجر بسیار بعید به نظر میرسد که اگر تنها زندگی میکردند میتوانستند عمر طولانی داشته باشند. قبایلی که برای بقا با حیات وحش در ارتباط بودند، افراد غالباً در اثر جراحات و بیماریها درمانده میشدند.
تکامل صداقت
اما قبل از اینکه مردم بخواهند با شما همکاری کنند، باید بدانند که شما جایی آن را جبران خواهید کرد.
مردم مراقب رفتارهای دیگران هستند. ما آن دسته از افرادی که قصد فریب ما را دارند به خاطر میسپاریم، زمانی که با ما صادق نیستند، و یا زمانی که ارزش ما را پایین آوردهاند. ما همچنین متوجه میشویم زمانی که ما را در کاری با خور شریک کردهاند، چه زمانی وظیفه کاری خود را بر دوش ما گذاشتهاند و چه زمان با ما به درستی و بدون غل و غش رفتار شده است. ما به طور انتخابی با کسانی همکاری میکنیم که خودشان همکاری خوبی با ما دارند. بنابراین، برای اینکه بتوانیم با دیگران رابطه و همکاری ثمربخش و مثبتی داشته باشیم،
باید نشان دهیم که هم تیمی های خوبی هستیم. ما این کار را با مدیریت اعتبار خود انجام میدهیم. ما به روش خود پیش میرویم تا به مردم نشان دهیم که از قابلیت همکاری کردن خوب با آنها برخوردار هستیم .
ما صمیمیت، وفاداری و صداقت خود را به نمایش میگذاریم. چیزهایی که برای بقا در زندگی گروهی لازم هستند، مواردی که مردم را بر آن داشته است تا به عنوان یک همکار قابل اعتماد، و مهر تأییدی برای خود، به این
موضوع اهمیت بیشتری بدهند. ما نیاز نداریم که حتی، از چیزی که این روش همکاری استراتژیک را برای ما بار آورده است و رفتار ما را برانگیخته است آگاه باشیم. در عوض، ما معمولاً فقط متوجه یکسری جزییات
شبیه چرخ دندههایی میشویم که رفتار ما را پیش میبرد. هنگام خیانت به شخصی، احساس گناه و احساس شرم میکنیم. اگر نتوانیم منصفانه عمل کنیم، احساس تهوع به ما دست میدهد. وقتی میدانیم دروغ گفتهایم، عزت نفس خود را از دست میدهیم. این که آیا این محرکهای صداقت به عملکرد مغز ما بستگی دارد، یا اینکه نتیجهای از تکامل فرهنگی هستند هنوز جای بحث فراوان دارد، اما به نظر میرسد یک مورد قانعکننده وجود دارد که ما انسانها، حداقل اکثریت ما، تمایل به صداقت دارند، نه فریب دادن .
تعریف واقعی شادی چیست؟ – چگونه با چیزهایی که داریم خوشحال باشیم