باید بپذیریم ، هیچ کس کامل نیست. همان طور که گفته شد، همه ما میدانیم که چیزی به نام پدر و مادر (والد) کامل وجود ندارد، حتی اگر خودمان را وادار کنیم که جزء یکی از آنها باشیم.
به جای تمرکز بر “والد خوب” در مقابل “والد بد”، چطور است در مورد “والدین به اندازه کافی خوب” تمرکز کنید؟
اجازه بدهید از شما چند سؤال بپرسم و سپس به ادامه بحث خواهیم پرداخت:
آیا میخواهید بهترین کاری را که میتوانید برای فرزندتان انجام دهید؟
آیا تشخیص میدهید که کجا میتوانید به عنوان پدر و مادر پیشرفت کنید و تلاش آگاهانهای برای رسیدن در این زمینه انجام دهید؟
آیا خودتان را به خاطر اشتباهات میبخشید و سعی میکنید عملکرد بهتری داشته باشید؟
اگر به این سؤالات پاسخ مثبت دادهاید، شما جزء والدین” به اندازه کافی خوب هستید”، که اغلب بهترین نوع است!
اگرچه ممکن است این باور برای برخی از افراد دشوار باشد (بسیاری از مردم فکر میکنند که بچهها بسیار شکننده هستند)، اما کودکان در واقع کاملاً انعطافپذیر هستند.
تا زمانی که والدین اقدامی بیرحمانه انجام ندهند یا نسبت به کودک توهین نکنند، وضعیت کودکان معمولاً خوب خواهد بود، به این معنی که حال آنها خوب خواهد بود.
و خوب بودن به اندازه کافی خودش خوب است. به یاد داشته باشید، همین جمله در مورد کودکان نیز صدق میکند.
چنین چیزی به عنوان فرزند کامل و بیعیب و نقص وجود ندارد.
در حالی که چندین شیوه برای والدین وجود دارد، مادران و پدران موفق، ویژگیهای مشترکی دارند که به فرزندان آنها بهترین شانس موفقیت و خوشبختی را میدهد.
بله این درست است. والدین “به اندازه کافی خوب”، والدین موفقی هستند.
در زیر ۱۰ ویژگی والدین به اندازه کافی خوب آورده شده است.
اول: صبر. من مطمئن هستم که شما میدانستید صبر، در بالای لیست و در اولویت خواهد بود!
کودکان بینظم، پر سر و صدا، خوب گوش نمیدهند و گاهی اوقات آزاردهنده هستند.
کودکان هم میتوانند بسیار عالی باشند. اما صبر جزء یک خصیصه لازم، برای رشد، در هنگام تربیت کودکان است.
برای والدین یادگیری نفس عمیق کشیدن، آن هم در مواقع ضروری، میتواند بسیار مهم و حتی فراتر از یادگیری مهارت والدین باشد.
دوم: قابلیت انجام چندین مهارت به طور همزمان. مدیریت کارهای منزل، شاغل بودن و کار بیرون از منزل داشتن و تربیت فرزندان نیاز به توانایی انجام چند مهارت را دارد.
کودکان تمایل دارند توجه شما را از هر کاری که انجام میدهید به خودشان جلب کنند و بازگرداندن تمرکز شما بر روی کاری که انجام میدادید کار آسانی نیست – مخصوصاً وقتی که میخواهید قبل از تمرین فوتبال، تدارک میز شام را ببینید و در این حین، آنها در مورد مشق شب خود کمک میخواهند.
سوم: مشوقها. متأسفانه، کودکان به سرعت یاد میگیرند که به خود شک کنند و نگران نظرات دیگران، به خصوص همسالان خود باشند.
یکی از بهترین راهها برای جلوگیری از این نوع پیامدها، تشویق کودکان است.
با تشویق و حمایت کافی، کودک شما میتواند به خودباوری مثبتی دست پیدا کند و به بهترین خود تبدیل شود.
چهارم: هوش. یکی از نشانههای بارز هوش، توانایی حل مشکلات است.
کودکان مجموعه منحصر به فردی از چالشها را ارائه میدهند که باید حل شوند.
کمی توانایی ذهنی میتواند به شما کمک کند، تا در میدان چالشبرانگیزی که والدین میتوانند داشته باشد به درستی حرکت کنید.
نشان دادن توانایی شما در حل مشکلات، به شکل موثری نقش الگوی قدرتمند را در ذهن کودکانتان فراهم میآورد، که این امکان برای آنها فراهم میشود به مرور زمان، بر اساس تواناییهایشان قادر به حل کردن مشکلات خود باشند.
پنجم: انعطافپذیری. بسیاری از تلاشهای شما به عنوان والد، با شکست روبرو خواهد شد.
شما باید به اندازه کافی انعطافپذیر باشید تا چندین راه حل را در آستین خود داشته باشید.
وقتی یک ایده به خوبی عمل نمیکند، همیشه میتوانید راه دیگری را امتحان کنید.
برنامهها همواره در حال تغییر هستند. بسیار کمککننده خواهد بود، اگر بتوانید همراه با موج اتفاقات، آرامش خود را حفظ کنید.
ششم: مهارتهای راهنمایی کردن. شاید بتوانید سرپرستی فرزندان اطراف خود را بعهده بگیرید، اما این موضوع باعث دلخوری آنها میشود و معمولاً آن را فراموش نمیکنند.
خیلی بیشتر تأثیرگذار خواهد بود اگر مهارتهای مدیریتی خود را تقویت و حفظ نمایید، و در بعضی مواقع اگر لازم است، بار سنگین والد بودن خود را در کنار بگذارید.
با ارائه الگویی مثبت از خود، نزد فرزندانتان، باعث تشویق آنها میشوید که برای پیشرفت مهارتهای مدیریتی خود به خوبی عمل کنند.
هفتم: قابلاعتماد بودن. فرزندان وقتی والدینی قابلاعتماد و مورد اطمینان دارند احساس امنیت میکنند.
آنها باید بدانند که تنها نیستند و شما همواره از آنها حمایت میکنید، مهم نیست چطور.
هر زمان نیاز باشد کمک میکنید مشکل آنها برطرف شود.
فرزندان شما چقدر میتوانند به حرف شما اعتماد کنند؟
از خود بپرسید دوستانتان چقدر شما را قابلاعتماد میدانند، و چقدر هوای آنها را دارید، سپس خودتان راجع به فرزندانتان هم به نتیجه خواهید رسید.
هشتم: رحم و شفقت – دلسوزی. فرزندان نیاز به رشد تجربههای خود درباره ترحم دارند.
بچهها به درک و آرامش نیاز دارند. صرفنظر از اینکه شما احساس میکنید آنها درست یا غلط هستند، احساسات ، درست مثل هر کس، شایسته تأیید هستند.
آیا میتوانید این موارد را رعایت کنید؟
نهم: شوخطبعی. فرزندان شما فرصتهای زیادی برای خندیدن در طول زندگی خود در دوران جوانی با شما خواهند داشت.
شرمآور است که اجازه دهیم آن لحظات به هدر برود.
به من اعتماد کنید – اگر حس شوخطبعی داشته باشید سلامت عقل خود را حفظ خواهید کرد و به خودتان اجازه میدهید طی مسیر زندگی بخندید.
دهم: خودآگاهی. فرزندان شما مطمئن نیستند که چگونه رفتار کنند.
باز هم، این به شما بستگی دارد که یک الگو باشید.
خواهید فهمید که بچهها به شرایطی واکنش نشان میدهند، آن طور که از واکنشها و رفتارهای خود شما تقلید کردهاند.
به این موضوع فکر کنید – آنها هیچ راه دیگری نمیدانند. آیا خودآگاهی کافی برای تعیین اینکه شما الگوی خوبی برای فرزندان خود هستید، دارید؟