کلینیک مشاوره و روانشناسی بینش نوین

ساعت کاری مرکز: شنبه تا پنج شنبه، 10 تا 21

کلینیک روانشناسی و مشاوره بینش نوین

ساعت کاری مرکز:

شنبه تا پنج شنبه : 10 – 21

معمولاً در ماه سپتامبر در مورد سپاسگزاری می‌نویسم.

برای آمریکایی‌هایی که این ماه جشن شکرگزاری را برپا می‌دارند، بهترین فرصتی هست که می‌توانیم قدردان نعماتی باشیم که در اختیار داریم.

اما چه اتفاقی می‌افتد هنگامی که به سختی شکرگزار هستیم؟

چه اتفاقی می‌افتد اگر نتوانیم از خشمی که نسبت به محدودیت‌های ناشی از بیماری خود احساس می‌کنیم عبور کنیم؟

چه اتفاقی می‌افتد هنگامی‌که شاهد افرادی هستیم که از سلامت و قدرت بدنی‌شان لذت می‌برند؟

حسادت، احساسی ناخوشایند و غالباً دردناکی است که با احساس حقارت، خصومت و کینه‌توزی توصیف می‌شود، که ناشی از در جریان قرار گرفتن فرد از شادی و لذت بردن افراد یا گروهی از دارایی‌شان می‌باشد.  

همه ما شاید حس ناخوشایندی را هنگام دیدن قابلیت‌ها و شاید خوشبختی دیگران درون خود تجربه کردیم که برایمان وحشتناک بوده است.

حسادت راهی برای فریب مغز ما دارد. وقتی آن را با احترام به سلامت جسمی خود حس می‌کنیم، ممکن است در مورد تمام راه‌هایی که بیماری ما را کوتاه می‌کند، عمیقاً فکر کنیم. ممکن است به دلیل دیدن افرادی که زندگی بهتری دارند و از سلامت کامل برخوردار هستند از آن‌ها متنفر شویم. حسادت می‌تواند باعث شود ما از دیگران دور شویم، زیرا کینه ما نسبت به آن‌ها به خشم تبدیل می‌شود. همچنین می‌تواند باعث شود ما از خصومت خود بی اندازه احساس شرم داشته باشیم. بنابراین، حسادت احساسی است که منجر به قطع ارتباط با دیگران و از خودمان می‌شود.

همچنین شما می توانید خلاصه مطالب آموزشی روان شناسی رو در قسمت اینفوگراف های سایت ملاحضه نمایید.

اینفوگراف

در کنار آمدن با حسادت، ما می‌خواهیم راهی برای ارتباط داشتن پیدا کنیم. در زیر به برخی نکات مهم اشاره‌ای خواهم داشت.

اعتراف به دردی که آن را احساس می‌کنید

حسادت یک احساس انسانی است. اگر احساس حسادت می‌کنید، هیولا نیستید. شما یک انسان هستید. در بیشتر فرهنگ‌ها، حسادت گناهی شرم‌آور تلقی می‌شود. نه شرم‌آور است و نه گناه. این فقط یک احساس است، ما غالباً از احساسات شدید خود فرار می‌کنیم زیرا از اینکه آسیبی به آن‌ها برسد وحشت داریم. مهم است به یاد داشته باشید احساسات مخرب نیستند؛ در عوض اعمال ما هستند که مخرب هستند.

احساس خودتان را تحلیل نمایید

احساسات آموزنده هستند، می‌توانیم در مورد خودمان بسیاری چیزها یاد بگیریم اگر سعی در فهم احساسات خود داشته باشیم و دست از فرار کردن از آن‌ها برداریم. با کنجکاوی و بدون قضاوت به احساس حسادت خود نزدیک شوید. چه چیزی را در بدن خود مشاهده می‌کنید؟ چه افکاری دارید؟ چه عواملی باعث تشدید حسادت می‌شوند؟ آیا چیزی وجود دارد که باعث عقب‌نشینی آن شود؟ اگر شخص خاصی باعث می‌شود حس حسادت شما را برانگیزد، چه چیزی در مورد او موجب رنجش شما می‌شود؟

در پس حسادت چه چیزی نهفته است؟

هنگامی که حسادت خود را تجزیه و تحلیل می‌کنیم، ممکن است دریابیم که حسادت احساسات دیگر را پوشانده است. همان طور که ماسک را جدا می‌کنیم، ممکن است غم و اندوه مصیبتی در ما باشد. افراد سالم چیزی دارند که ما آن را می‌خواهیم و نداریم. زندگی ما توسط بیماری محدود شده است. شکست‌های زیادی وجود دارد، و این عادلانه نیست. این‌ها واقعیت‌هایی است که باید پذیرفت و غمگین شد. گاهی اوقات حسادت راهی است برای چسبیدن به نارضایتی ما برای کنار گذاشتن غم و ناراحتی. حسادت همچنین می‌تواند آرزوی عمیق برای دیده شدن و مورد تأیید بودن را در خود پنهان کند.

وقتی خودمان را در حین حسادت نسبت به سلامتی اعضا خانواده و دوستانمان می‌بینیم، شاید این‌گونه نباشد که آرزو کنیم کاش آن‌ها هم مانند ما بیمار باشند. بلکه این‌طور آرزو می‌کنیم کاش آن‌ها می‌دیدند تحمل بیماری چقدر دشوار است. ما آن‌ها را در سلامت کامل می‌بینیم و می‌دانیم که در موقعیتی متفاوت با آن‌ها قرار داریم. اگر آن‌ها این مسئله را نادیده بگیرند و از وجود نعمت خارق‌العاده ای که دارند غافل باشند، قادر به دیدن واقعیت ما را نیستند.

 

همچنین شما می توانید مطالب روانشناسی روز را ملاحضه نمایید.

روانشناسی روز

واقعاً به چه چیزی حسادت می‌کنیم؟

آیا به سلامتی حسادت می‌ورزیم یا به امکانات رفاهی و شادی؟ بسیاری از ما تصور می‌کنیم سلامتی می‌تواند برای ما چیزهایی از جمله رهایی از درد، عدم اطمینان، انرژی محدود و همین طور رهایی از انزوا را فراهم آورد.

چطور می‌توانیم ایده آزاد بودن از مقوله سلامتی را حل کنیم؟

چطور می‌شود اگر قادر به خلق شیوه‌ای از زندگی باشیم که حتی در زمان بیماری خود نیز احساس ارزشمند بودن، سخاوتمندی و رهایی داشته باشیم؟ این برای کاهش فقدان درونی ما نیست. بلکه برای ابراز حسادت ما در برابر شادی می‌باشد، حتی به عنوان افرادی که از بیماری مزمن رنج می‌برند. شاید قادر به شرکت کردن در دو ماراتن نباشیم، اما می‌توانیم از وزش نسیم بر صورت خود هنگامی‌که در حیاط منزل خود نشستیم نهایت لذت را ببریم؟ ممکن است بیش از آنچه که ترجیح می‌دهیم در بیمارستان به شکلی بیهوده بنشینیم، می‌توانیم وقت خود را به شکلی معنادار و لذت بخشی بگذرانیم، شاید مطالعه کردن،گوش دادن به موسیقی یا انجام کاردستی؟

قابلیت سازگاری ما درجایی که در آن قرارگرفته‌ایم مجدد شکوفا می‌گردد، این به معنای نادیده گرفتن یا کوچک شمردن غم و اندوه ما نیست. تماشای دو ماراتن، می‌تواند به عنوان کمبود آسیب‌رسان باشد . در بیمارستان بستری شدن می‌تواند ترسناک و ناامید کننده باشد. حتی با وجود یک بیماری مزمن، اگر این احساس را داشته باشیم که شادی و رضایتمندی هم بخشی از زندگی ما هستند، آنگاه حسادت کمتری می‌ورزیم.

بیشتر بخوانید:

نشریه الکترونیکی تخصصی روان شناسی بینش نوین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *